تقریبا یک سال پیش یک ویروس کوچک وارد زندگیهایمان شد و برای همیشه تغییرمان داد. آن هم وقتی که کمترین احتمال را میدادیم و در کمترین سطح آمادگی بودیم. تک تک ما کموبیش با این بیماری در ارتباط بودهایم و تاثیرش را روی جسم و روح خودمان و اطرافیانمان بیشتر ازهر چیزی حس میکنیم و تلاش میکنیم هنوز هم با بالاترین کیفیت “زندگی” کنیم. اما چطور؟ چطور باید به روزهای قبل از این برگردیم؟ آیا اصلا نیاز هست که برگردیم؟ بیایید و به قول توران میرهادی عزیز، مادر آموزشوپروش نوین ایران، با درد و غم های بزرگ کارهای بزرگ انجام دهیم. یاد بگیریم که چطور در طول یک پاندمی جهانی زنده بمانیم؟ چطور میتوانیم حتی اندکی آمادگی داشته باشیم و چندین تکنیک را با هم مرور کنیم.
آدم های خوشبین معمولا به چالشهایی که با آن مواجه میشوند به دید یک مسئله بیرونی ، گذرا و جزئی نگاه میکنند. این افراد اتفاقات را به دید یک چالش و نه یک تهدید میبینند. تمام تلاش خود را میکنند تا بخشهایی که تحت کنترلشان هست را انتخاب کنند و تمرکز خود را بر روی این موارد جمع کنند . تصور کنید یک ماموریت شغلی برای شما پیش آمده اما به پرواز خود نمیرسید وجلسه مهمی را از دست میدهید. دراین موقعیت ذهن شما تا انتهای اتفاقات بد پیش میرود و حتی شما خود را در خطر از دست دادن شغل و به دنبال آن مشکلات مالی، روحی و خانوادگی شدید میبینید.
اما نیاز هست درابتدا از خود بپرسید آیا این موضوع با ثبات است و ازدست دادن یک جلسه کاری باعث یک مشکل همیشگی در زندگی کاری و اجتماعی شما خواهد شد؟
آیا این یه مشکل درونی است وخودتان باعث وبانی آن شدهاید و یا نه اتفاقاتی که تحت کنترل شما نبوده باعث رخ دادن این اتفاق شده اند؟
و درنهایت از خود بپرسید آیا مشکل پیشآمده یه مشکل جزئی هست؟ در یکی از بخشهای زندگیتان و یا تمامی ابعاد زندگی شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
انسانهای خوشبین ومثبتاندیش به مساِئل به دید یک اتفاق گذرا که تماما تحت کنترل خودشان نبوده و فقط روی بخشی از زندگی تاثیر میگذارد نگاه میکنند.
خوشبین بودن یعنی برخورداری ازتوانایی نگاه کردن به یک مسئله از زوایای مختلف و جدا کردن بخش هایی ازچالش پیش روی ما که در حیطه کنترل ما هستند از بخشهایی که عملا از ما کاری ساخته نخواهد بود.
ذهن ما از روش های عجیب و غریبی برای کار کردن استفاده میکند که بسیاری از اوقات ما متوجه نحوه عملکرد ذهنمان و مارهایی که در آستین برای ما پرورش میدهد نمیشویم و در تصورات اشتباه مان گم میشویم؛ اما اگر تا حدودی با این تلههای ذهنی آشنا باشیم بهتر میتونیم آنها را تشخیص بدهیم و به صورت اشتباه درگیر آنفها نشویم.
تصورکنید برای امتحان فردا آماده نیستید و در نتیجه عملکرد خوبی نخواهیم داشت. به دنبال عملکرد منفی در این امتحان تمرکز خود را از دست خواهیم داد و سرزنش خواهیم شد. تمامی امتحانات باقی مانده را رد خواهیم شد و با کمترین معدل ممکن مشروط میشویم. یا از دانشگاه اخراج شده و یا حتی در صورت گذراندن امتحانات در بازار کار به علت عملکرد ضعیف در دانشگاه استخدام نخواهیم شد و هیچگونه موفقیت، شادی و خوشبختی در آینده ما نخواهدبود. دقیقا مشابه سقوط آزاد بدون چتر نجات.
برای هر اتفاقی میتوان یک “بدترین حالت ممکن” و یک “بهترین حالت ممکن” متصور شد. مثل تقابل بهشت وجهنم، سقوط و پرواز، پیروزی و شکست. واقعیت این هست که محدوده رخ دادن وقایع دقیقا بین این دو حالت قرار دارد. زمانهایی که دچار شدیدترین نگرانیها و استرسها شدید به شما توصیه میکنم از روش زیر استفاده کنید.
یک تکه کاغذ بردارید. بدترین احتمالات و بهترین حالتی که میتوانید به دنبال اتفاق پیش آمده تصور کنید رو بنویسید. اتفاقی که قرارهست رخ دهد به صورت معمول دقیقا نقطهای بین این دوهست.
پس هول نشید, زندگی ادامه داره.
پررنگ ترین ویژگیهای مثبت شخصیتی ما درمیدان جنگ به کارمان میآیند؛ پس طبیعی هست که نیاز داریم ابزارهایمان رو بشناسیم و تا میتوانیم آنها را رشد دهیم .
برای شناختن نقاط قوت خودتان میتوانید این تست را انجام بدهید.
با شناختن قویترین یا برجسته ترین بخشهای شخصیتمان، جعبه ابزار خیلی پیشرفتهای خواهیم داشت که در مواجه با هراتفاقی میتوانیم درستترین ابزار را استفاده کنیم و یاد بگیریم که چطور در طول یک پاندمی جهانی زنده بمانیم؟
همانطور که گفتیم؛ ما دربی دفاع ترین حالت ممکن خودمان را در میان یکی از بزرگترین اپدیمیهای تاریخ دیدیم همه ما بیشترین تلاش خود را میکنیم تا بهترین نسخه از خود باشیم و تجریبات خودمان از مواجه با این شرایط سخت را با هم به اشتراک بگذاریم .
امیدوارم این مطلب برای شما مفید باشد. تجربههای خودتان رو با ما به اشتراک بگذارید.
اگر به دنبال توسعه مهارتهای نرم خودتان هستید توصیه میکنم مطالب زیر را مطالعه کنید: